۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

ماه کج




تقصیر تو نبود کجی یک عادت دیرینه همگانی بود

ماه کج ایستاده و بود و من می اندیشیدیم

به افسانه دیرین شکستن
و حکایت کج رفتن
و باز من که بیهوده
افق را راست می دیدم
و آن هم راست اما، نبود


و انحنا و کجی عادت دیرینه ما بود و ماه
و از پس اینهمه کجروی
هزار بار قصه هم خوابگی بود و عشق
تولد بود و طلوع
و هم از پس آنها باز هم کجی بود و انحنا


و باز من مانده ام که این همه کجی آیا
برای رعایت حال ما بود
یا که حال ما مراعات این هم کجی می نمود

محور زمین را می گویم، کجی


تقصیر تو نیست کجی یک عادت دیرینه همگانیست

اما فقط یک بار
فقط یک باربیا به مرتبت ما که غافل از قائده گردش این خاک می چرخیم
بیا و راست باش و راست بگو

یا نه اصلن کج باش
ولی راست بگو

یا حتی
کج بگو
ولی
راست باش



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر