۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

آسمان باکره

آسمان اندکی روشن شد
خروس صدای آمدن صبح را سر داد
صدای درهم غرولند ماشینها آهسته از دور شنیده میشد
من هم کنار پنحره ایستاده به آسمان نگاه میکردم
خروس صدای آمدن روز را سر میداد
آسمان داشت روشن تر شد
من به آسمان نگاه میکردم
و حس قریبی را در دل آسمان میدیدم

آسمان انگار داشت تمام معصومیتش را به شکل آوازی آشنا زیرلب نجوا می کرد
آری آسمان انگا دختری باکره بود که آوازی از معصومیتش می خواند

صدای آواز اولین گنجشک هم آمد
جیریک......جیریک
همه چیز بوی تازگی می داد
و آواز گنجشک شادمانی تازگی یک رویداد مبارک را در دل داشت
خروس همچنان داشت صدای آمدن روز را سر می داد و آسمان هم آرام آرام روشن تر میشد
بقیه گنجشکها و جکاوک ها هم به هم آوازی اولین گنجشک می پیوستند
و من می اندیشیدم
چگونه آسمان باکره آبستن روز است؟
چه کسی نطفه روز را شبها در دل آسمان می کارد؟

روز بدون درد متولد خواهد شد
هیاهوی آمدن روز تمام آسمان را پوشاند
و آسمان روز را زایید
صدای خروس دیگر نمی آمد
گنجشکها اما آواز شادیشان را همچنان سر میدادند
اما انسان بی تفاوت خمیازه ای کشید
سر بر زمین دوخت
به یکباره تکثیر شد
و تمام وسعت روز را پوشاند
روز ساده دل طفلک هم دل به دست انسان داد
قد کشید و گرم شد
گرم تر شد و از گرمای زیاد خود رنجید
بعد آهی کشید و خنک تر شد
سرد شد و خود را دید که چقدر از انسان کثیف شده است و بعد سردتر شد و بعدش غروب کرد و آرام مرد
بعد از مرگ روز دیگر صدای آواز هیچ گنجشکی نمی آمد

آسمان باکره اما برای فردا کودکی دیگر را برای انسان قربانی خواهد کرد
راستی چه کسی نطفه روز را شبها، در دل آسمان باکره می کارد؟
؟
؟
؟
.

۲ نظر:

  1. دريچه اي باز با لكه هاي نوراني ِ بنفش فواره مي زند به گودي سياه چشم هايم و من حیران خیره می مانم به بلندای این همه حقارت ! یاد ِهمین دیشب ها می افتم که داشتم می گفتم ما آدم ها فقط بلدیم دو جور بازی کنیم . یادت می آید ؟ یا برنده بازی می کنیم یا بازنده . آنهائی هم که این وسط مانده اند مثل من ، بالاخره روزی ناچارند یکی را انتخاب کنند. نوشته تو که خوندم یاد کتاب های مزخرف دبیرستان می افتادم ، اون موقع که یکی مثل "حجاریان" میومد بهمون درس ِ خداشناسی می داد! نه اینکه اون خدانشناس بود نه ، من آدم ِ احمقی بودم ولی .... نو می تونی خدا رو با ذکر یک مثال تعریف کنی ؟!؟

    پاسخحذف
  2. نه نمی تونم
    من تنها حس خودم رو گفتم

    پاسخحذف